ابله ذیحق گاه به نادانی چراغ خویش خاموش می کند
امام علی النقی علیه السلام
کاش می شد که کسی می آمداین دل خسته ی ما را می بردچشم ما را می شستراز لبخند به لب می آموختای ستاره ها که بر فراز آسمانبا نگاه خود اشاره گر نشسته ایدای ستاره ها که از ورای ابرهابر جهان ما نظاره گر نشسته ایدآری این منم که در دل سکوت شبنامه های عاشقانه پاره می کنمای ستاره ها اگر بمن مدد کنیددامن از غمش پر از ستاره می کنماین دل خسته ی ما را می بردچشم ما را می شستراز لبخند به لب می آموختکاش می شد دل دیوار پر از پنجره بودو قفس ها همه خالی بودندآسمان آبی بودو نسیمی روی آرامش اندیشه ی ما می رقصیدکاش می شد که غم و دلتنگیراه این خانه ی ما گم می کردتصاویری ناز و زیبا از کودکان گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.netروی هر عکس کلیک نمایید
کاش می شد که کسی می آمد
این دل خسته ی ما را می برد
چشم ما را می شست
راز لبخند به لب می آموخت
ای ستاره ها که بر فراز آسمان
با نگاه خود اشاره گر نشسته اید
ای ستاره ها که از ورای ابرها
بر جهان ما نظاره گر نشسته اید
آری این منم که در دل سکوت شب
نامه های عاشقانه پاره می کنم
ای ستاره ها اگر بمن مدد کنید
دامن از غمش پر از ستاره می کنم
این دل خسته ی ما را می برد
چشم ما را می شست
راز لبخند به لب می آموخت
کاش می شد دل دیوار پر از پنجره بود
و قفس ها همه خالی بودند
آسمان آبی بود
و نسیمی روی آرامش اندیشه ی ما می رقصید
کاش می شد که غم و دلتنگی
راه این خانه ی ما گم می کرد
تصاویری ناز و زیبا از کودکان
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net
روی هر عکس کلیک نمایید